انشاطور

آنچه بر زبان نآید قلم جورش بر دوش کشد

انشاطور

آنچه بر زبان نآید قلم جورش بر دوش کشد

سلام
من فرشادم
اما دوستان نزدیکم لطف دارن و دامیین صدام میکنن...
راستش جاهایی که زبونم نتونست باهام راه بیاد
تنها رفیقام کاغذ و قلمم بودن
دوستای بامعرفتی هستن
خواستم باشمام آشنا شن

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غربت» ثبت شده است

آن جا که قلم می رقصد،جای زبان بازی نیست!

شنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۴۷ ب.ظ | فرشاد یوسفی | ۶ نظر

دره ای به اسم تنهائی

شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۰۲ ب.ظ | فرشاد یوسفی | ۳ نظر

اگر چشم دل را گشودن بتوانیم،

می بینیم هر متنی صرفا برای خواندن نیست!

گاهی باید چشمان خود را ببندیم و به کلمات اجازه دهیم بدون واسطه خودشان را معرفی کنند...